آیه 63 سوره انفال
<<62 | آیه 63 سوره انفال | 64>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و الفت داد دلهای مؤمنان را، دلهایی که اگر تو با تمام ثروت روی زمین میخواستی میان آنها الفت دهی نتوانستی، لیکن خدا تألیف قلوب آنها کرد که او مقتدر و داناست.
و میان دل هایشان الفت و پیوند برقرار کرد که اگر همه آنچه را در روی زمین است، هزینه می کردی نمی توانستی میان دل هایشان الفت اندازی، ولی خدا میان آنان ایجاد الفت کرد؛ زیرا خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است.
و ميان دلهايشان اُلفت انداخت، كه اگر آنچه در روى زمين است همه را خرج مىكردى نمىتوانستى ميان دلهايشان اُلفت برقرار كنى، ولى خدا بود كه ميان آنان اُلفت انداخت، چرا كه او تواناى حكيم است.
دلهايشان را به يكديگر مهربان ساخت. اگر تو همه آنچه را كه در روى زمين است انفاق مىكردى، دلهاى ايشان را به يكديگر مهربان نمىساختى. ولى خدا دلهايشان را به يكديگر مهربان ساخت كه او پيروزمند و حكيم است.
و دلهای آنها را با هم، الفت داد! اگر تمام آنچه را روی زمین است صرف میکردی که میان دلهای آنان الفت دهی، نمیتوانستی! ولی خداوند در میان آنها الفت ایجاد کرد! او توانا و حکیم است!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
الّف: الف (به كسر اوّل)، پيوند و جمع شدن از روى رغبت. تأليف: پيوند دادن. أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ: ميان آنها پيوند برقرار كرد.
نزول
این آیه درباره اوس و خزرج نازل گردیده که از انصار بودند و میان ایشان در جاهلیت عداوت و دشمنى بود و خداوند به نعمت اسلام میان دلهاى آنها الفت و دوستى برقرار نمود.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ما أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ «63»
و (خداوند) ميان دلهاى آنان (مؤمنان) الفت داد، اگر تو همهى آنچه را در زمين است خرج مىكردى، نمىتوانستى ميان قلوبشان محبّت و الفت پديد آورى، ولى خداوند ميان آنان پيوند داد، چرا كه او شكستناپذير و حكيم است.
پیام ها
1- دلها و پيوند بين آنها به دست خداست. «وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ»
2- وحدت و الفت و محبّت، از نعمتهاى الهى است كه خدا از آن ياد كرده و آن را بر مردم و پيامبر، منّت نهاده است. «وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ»
3- مهمتر از اتّحاد ظاهرى، پيوند قلبى و باطنى است، «وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ» وگرنه كافران هم در ظاهر متّحدند، ولى دلهايشان پراكنده است. «تَحْسَبُهُمْ جَمِيعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى» «1»
4- زمانى مردم بازوى رهبرند كه با هم متّحد باشند، وگرنه كمر رهبر را مىشكنند. «أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ»
5- قبايل عرب تا پيش از گرايش به اسلام، گرفتار دشمنى عميق با يكديگر بودند. أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ ... ما أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ
6- ثروت و مقام، همه جا محبّتآور نيست. لَوْ أَنْفَقْتَ ... ما أَلَّفْتَ
7- ايجاد محبّت و پيوند بين مؤمنان، پرتوى از عزّت و حكمت خداوند است. وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ ... عَزِيزٌ حَكِيمٌ
«1». حشر، 14.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 351
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ما أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (63)
وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ: و الفت انداخت و پيوند نمود به دوستى ميان قلوب ايشان، يعنى دو قبيله اوس و خزرج كه ميانشان صد و بيست سال تعصب و عداوت و هميشه به قتل و غارت مشغول بودند، خداوند سبحان به بركت تو، دلهاى ايشان را الفت و نفاق را به وفاق مبدل و اتحاد تمام ميان آنها متحقق شد.
و اين از معجزات آن حضرت بود. لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً: اگر خرج مىكردى به جهت اصلاح احوال ايشان، همه آنچه در زمين است از متاع
«1» مجمع البيان، صفحه 556.
جلد 4 صفحه 371
و مال، ما أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ: تأليف نمىدادى و قادر نبودى بر الفت دادن بين دلهاى ايشان از غايت عداوت و نهايت كينه و ستيزه كه با هم داشتند، وَ لكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ: و لكن خداى تعالى به حكمت بالغه خود الفت داد ميان ايشان، زيرا ذات احديت سبحانه مقلب القلوب است به هر چه خواهد. إِنَّهُ عَزِيزٌ: بتحقيق حق تعالى قادر و غالب است به هرچه اراده فرمايد، حَكِيمٌ:
دانا است به حكم و مصالح آنچه را فرمايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (61) وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ (62) وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ما أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (63)
جلد 2 صفحه 546
ترجمه
و اگر ميل كردند بصلح پس ميل كن بآن و توكل نما بخدا همانا او شنواى دانا است
و اگر بخواهند كه خدعه كنند با تو پس بدرستيكه كافى است تو را خدا او است كه تأييد نمود تو را بنصرتش و باهل ايمان
و الفت انداخت ميان دلهاشان اگر صرف مينمودى آنچه در زمين است تمامى الفت نمىافكندى ميان دلهاشان ولى خدا الفت افكند ميان ايشان همانا او است تواناى درست كردار.
تفسير
دستورى است از خداوند به پيغمبر اكرم كه اگر كفار مايل بصلح با مسلمانان شدند قبول فرمايد و نترسد از خدعه و مكر آنها كه خواسته باشند مسلمانان را اغفال نمايند تا از جنگ دست بكشند و خودشان بتدريج تكميل قوّه نمايند و بىخبر حمله كنند و توكل بلطف الهى فرمايد نسبت به مسلمانان چون خداوند شنوا است اقوال بندگانرا و دانا است به نيّات آنها و پيغمبر خود را مؤيد فرموده است بنصرت بر كفار و اتحاد اهل ايمان كه آنها جماعت انصارند كه مركّب از دو قبيله اوس و خزرج بودند چنانچه در مجمع و قمى ره از امام باقر (ع) نقل نموده و بين اين دو قبيله در زمان جاهليت هميشه نزاع و جدال و خون ريزى شديد بود و ببركت وجود ختمى مرتبت و قبول اسلام مبدل بكمال الفت و مودت و اتحاد گرديد و عداوت آنها بقدرى شديد بود كه اگر پيغمبر (ص) تمام اموال روى زمين را صرف در اصلاح بين آنها مينمود ممكن نبود با يكديگر دوست و مهربان شوند ولى خداوند بيد قدرت خود اين عمل را انجام داد كه موجب حيرت خلق گرديد چون مقلب القلوب او است عزت و قدرت و توانگرى و توانائى بر هر امرى از امور از آن او و اجراء آن بر وفق علم و حكمت بنحو اكمل و اتم مخصوص بذات اقدس او است پس او است كافى از براى دفع مكر هر مكار و غدر هر غدار و قمى ره فرموده آيه اول منسوخ است بقول خداوند و لا تهنوا و تدعوا الى السّلم و انتم الا علون و بعضى گفتهاند منسوخ است بقول خداوند اقتلوا المشركين حيث وجدتموهم و قول خداوند قاتلوا الّذين لا يؤمنون و بنظر حقير منسوخ نيست چون منافات با هيچ يك از آن آيات ندارد زيرا آيه اول از آياتيكه دعوى ناسخيّت آنها شده است دلالت بر منع از پيشنهاد صلح از طرف مسلمانان دارد و اين منافى با قبول پيشنهاد از طرف كفار كه مدلول آيه است كه دعوى منسوخيت آن شده ندارد و دو آيه ديگر
جلد 2 صفحه 547
دستور حرب است با كفار حربى و منافى با تجويز صلح لدى الاقتضاء و معاهده و ذمّه نيست و در كافى و عياشى از امام صادق (ع) نقل نموده كه پرسيدند سلم چيست فرمود دخول در امر ما و ارجاع ضمير مؤنّث بآن در قول خداوند باعتبار حمل بر نقيض آن است كه حرب است يا باعتبار معنى مسالمت است و قمى ره از امام باقر (ع) نقل نموده كه كسانيكه اراده خدعه داشتند قومى از قريش بودند كه با آن حضرت بودند و معلوم است مراد امام (ع) منافقين اين امّتند كه بر حسب ظاهر سابقين در اسلام بودند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أَلَّفَ بَينَ قُلُوبِهِم لَو أَنفَقتَ ما فِي الأَرضِ جَمِيعاً ما أَلَّفتَ بَينَ قُلُوبِهِم وَ لكِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَينَهُم إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (63)
و خداوند الفت و محبت انداخت بين قلوب مؤمنين با يكديگر که اگر شما انفاق ميكردي آنچه که در روي زمين است نميتوانستي بين آنها الفت بيندازي و لكن خداوند بقدرت كامله خود الفت انداخت بين آنها زيرا خداوند محققا قادر ريزهكار است و عالم بجميع حكم و مصالح است.
جلد 8 - صفحه 154
اگر كسي تاريخ زمان جاهليت قبل از اسلام را در قسمت جزيرة العرب بداند که چه اندازه عداوت بين قبائل عرب بود که گفتند اگر كسي از يك قبيله يك لطمه بصورت يك نفر از قبيله ديگر ميزد دو قبيله چه اندازه خونريزي و قتل و غارت از يكديگر ميكردند و اينکه عداوت و بغضاء را دولت قاهري مثل كسري و خسرو و پرويز نتوانستند برطرف كنند لكن خدايي که مقلّب القلوب است ببركت تشرف آنها باسلام و ايمان و اخلاق فاضله و اعمال صالحه وَ أَلَّفَ بَينَ قُلُوبِهِم و اينکه از اعاظم آيات الهي است و از قدرت بشر خارج است و خود يك معجزه بزرگ و دليل واضح بر حقانيت دين مقدس اسلام است که لَو أَنفَقتَ ما فِي الأَرضِ از جواهرات و فلزات و حبوبات و فواكه و غير اينها جميعا تمام آنها را ما أَلَّفتَ بَينَ قُلُوبِهِم با آن اخلاق حميده و صفات پسنديده که در وجود مباركت بود که ميفرمايد وَ إِنَّكَ لَعَلي خُلُقٍ عَظِيمٍ قلم آيه 4، که گفتند سه چيز باعث ترويج دين شد: مال خديجه براي طمع بمال، و شمشير علي عليه السّلام براي ترس، و اخلاق پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم براي طالبان حق وَ لكِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَينَهُم بتصرف در قلوب حتي دارد هر كدام از آنها اگر احتياج مالي پيدا ميكرد ميرفت از جيب برادر مؤمن هر مقدار احتياج داشت برميداشت إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ تفسيرش مكرر بيان شده.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 63)- به علاوه این مؤمنان مخلصی که گرد تو را گرفتهاند و از هیچ گونه فداکاری مضایقه ندارند قبلا مردمی از هم پراکنده و با یکدیگر دشمن بودند خداوند نور هدایت بر آنها پاشید «و در میان دلهای آنها الفت ایجاد کرد» (وَ أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ).
سالیان دراز در میان طایفه اوس و خزرج در مدینه جنگ و خونریزی بود و هیچ کس باور نمیکرد روزی آنها دست دوستی و محبت به سوی هم دراز کنند ولی خداوند قادر متعال این کار را در پرتو اسلام و در سایه نزول قرآن انجام داد.
سپس اضافه میکند فراهم ساختن این الفت و پیوند دلها از طرق مادی و عادی امکان پذیر نبود «اگر تمام آنچه را که در روی زمین است خرج میکردی هیچ گاه نمیتوانستی در میان دلهایشان الفت ایجاد کنی» (لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ).
«ولی این خدا بود که در میان آنها به وسیله ایمان الفت ایجاد کرد» (وَ لکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ).
ج2، ص167
و در پایان آیه اضافه میکند: «او توانا و حکیم است» (إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ).
عزّت او ایجاب میکند که هیچ کس را یارای مقاومت در مقابل او نباشد و حکمتش سبب میشود که همه کارهایش روی حساب باشد و لذا با برنامه حساب شدهای دلهای پراکنده را متحد ساخت و در اختیار پیامبرش گذاشت تا نور هدایت اسلام را به وسیله آنها در همه جهان پخش کند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ تفاسیر على بن ابراهیم و برهان.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص392.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.